علی حسنی
علی حسنی

چه بود؟ این تیر بی رحم از کجا آمد؟
که غمگین باغِ بی آواز ما را باز
درین محرومی و عریانی پاییز ،
بدینسان ناگهان خاموش و خالی کرد
از آن تنها و تنها قمریِ محزون و خوشخوان نیز؟



در سوگ رحلت مادر بزرگ مهربانم


نمی گویم رفتنت
را باور ندارم و باورم نشد نه بلکه از مدتها پیش باورم

شده بود که ما لایق نعمتی همچون تو نیستیم .

خستگیت را در پشت کوه غرور و غیرتت پنهان

کرده بودی ولی من خوب می دانستم که

به اندازه ی تمام عمرت خسته ای . و نیازی

به استراحت ابدی و طولانی در پیش همدمی

مهربان تو را به رفتن وسوسه می کرد .

شاکی نیستم که اگر معترض باشم به رفتنت

نشان خودخواهی من است در حالی که خوب

می دانستم رفتنت برای تو لازم بود تا از خستگی

و دردهایت آسوده شوی . و چه خوب رفتنی که

وصالی همراهش باشد . از ما بریدی تا بعد از فراقی

طولانی به یار رسی . منزل و وصال نو مبارک .

امّا ما ماندیم و خون دل و اشک دیده . ما ماندیم

حسرت روزهای با تو . ما ماندیم و حسرت سخنان

شیرینت . ما ماندیم و حسرت روزهای گذشته .

ما ماندیم و خواب آینده های شیرین با تو . ما ماندیم

با کوله باری خاطره و سبدهایی از سخنان و پندهای

شیرینت . ما ماندیم و یادگارهای تجربه های تو .

برای آرامش روحش دعا میکنم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهپنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, توسط علی حسنی
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.